خلاصه داستان: داستان فیلم در مورد یک گروه از جوانان است که به یک آسیاب قدیمی در روستایی دورافتاده میروند تا یک شب را در آنجا بگذرانند. اما هنگامی که آنها به آنجا میرسند، متوجه میشوند که آسیاب دارای یک تاریخچه ی تاریک و پر از راز است.
خلاصه داستان: بعد از نجات شهر خود از یک قاتل روانی، زندگی وینی کاروترز کمتر از شگفتانگیز است. وقتی او آرزو میکند که هرگز به دنیا نیامده بود، خود را در یک دنیای موازی کابوسی مییابد که بدون او، وضعیت خیلی بدتر است....
خلاصه داستان: زنی به خانه دوران کودکی خود باز می گردد تا متوجه شود دوست خیالی ای که از خود به جا گذاشته بسیار واقعی است و از اینکه او را رها کرده است ناراضی است.
خلاصه داستان: تعدادی از دانشآموزان به منظور شرکت در مسابقه بادبادکبازی در انقلاب زمستانی به منطقه خزر سفر کردهاند. در کنار اردوگاه آنها یک کلبه کوچک است که توسط سه آشپز که در یک رستوران نزدیک کار می کنند، اشغال شده است.